دنيا طلبي، آفتي در دوستي راستين


 

نویسنده : مهدي امينيان




 
در مقام بيان ويژگي هاي دوست و رفيق راستين هستيم. پس از طرح و بررسي برخي از اين ويژگيها از جمله ايمان، حسن ظن، حکمت، بصيرت و عقلانيت، به ويژگي تقوا و پرهيزکاري رسيده و در راستاي بسط بهتر مطلب به بيان آثار و فوايد تقوا در فرد پرداختيم. حال در بيان ادامه ويژگي هاي دوست راستين به دو مورد ذيل اشاره مي نماييم.

بي اعتنايي به دنيا
 

توجه به دنيا چه در قالب کسب مقامات و مراتب و درجات عاليه دنيا و چه در شکل ثروت اندوزي و رفاه طلبي و دوستي زر و زيور بستگي به مراتب ايمان هر شخصي دارد. يعني به هر انداره که انسان از ايمان بالاتري برخوردار باشد، نسبت به جاه و مقام دنيا و زراندوزي بي اعتناتر و دنيا در چشم او حقيرتر خواهد بود. فردي که از مراتب بالايي از ايمان الهي برخوردار باشد به دنيا و قدرتها و ثروت هاي مادي تنها در حد وظيفه، انجام مسئوليت و برآوردن حاجات مادي خود، خانواده و جامعه بدان خواهد نگريست.
انسان مومن گرچه از نعمت هاي خدادادي و مواهب الهي که از راه حلال به دست آمده باشد در حد ضرورت بهره برداري مي کند و شکر آنها را نيز با استفاده درست از آنها به جا مي آورد، اما همواره در نظر او، ماوراء طبيعت، کسب معارف ديني، خودشناسي، خدا شناسي، سير الي الله و قرب معبود متعال بزرگتر و ارزشمندتر از آن است که زخارف و امور بي ارزش و پست دنيوي توجه و حواس وي را از وظيفه اصلي بندگي منحرف و به سوي خود جلب کند.
از حضرات معصومين (ع) وارد است که در شرايط دوست واقعي همانا عدم وابستگي محض به امور دنيوي و عدم مجذوبيت به ثروت و قدرت است. از طرف ديگر دوست آدمي مي بايست چنان باشد که در صورت دستيابي به قدرت و ثروت، روش دوستي و عهد قديم رفاقت خويش را بر هم نزده و رفقاي واقعي خويش را به باد فراموشي نسپارد. در حديثي از معصوم (ع) وارد است که : «دست يافتن به مال يا رسيدن به مقام، روش دوستانه او را نسبت به تو تغيير ندهد.» (امالي صدوق، ص397 )
متاسفانه در بسياري از موارد در جامعه شاهد هستيم که بسياري افراد پس از انتصاب در پست و مقامي هرچند متوسط و مياني چنان دچار کبر، نخوت و خود برتر بيني مي گردند که از مراوده و نشست و برخاست با بسياري از دوستان واقعي خويش احتراز کرده و حتي از صله رحم و رفت آمد با اقوام و نزديکان دور و نزديک خود نيز دوري مي ورزند،يا برخي افراد پس از دستيابي به مال و مکنت با تفاخر و غرور با دوستان و آشنايان رفتار نموده و بسياري افراد را لايق و شايسته نشست و برخاست با خويشتن ندانسته و با کناره گيري از دوستان سابق خويش، ديواري ضخيم و فاصله اي عميق ميان خود و بسياري از آحاد جامعه ايجاد مي نمايند.

صدق و راستي
 

يکي از مصاديق مهم اخلاق در زندگي انسان، صداقت و راستگويي است؛ چرا که در حقيقت دروغ خود نوعي نفاق است و در آيات و روايات بسيار مذموم شمرده شده است و حتي در برخي از روايات از جمله روايتي از حضرت صادق(علیه السّلام) ، دروغ کليد تمامي گناهان، معرفي شده است. در آيه119 از سوره توبه وارد شده است که «يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقين؛ اي کساني که ايمان آورده ايد! از (مخالفت با فرمان) خدا بپرهيزيد و با صادقان باشيد.»
در تفسير اين آيه شريف آمده است: «صداقت شرط و ملاک اساسي دوستي است و اگر به دوست و همراه انسان، صديق گفته شده است، به خاطر صداقت او در رفتارش با دوست خود است.»
عمل دوست و رفيقي که به خود اجازه بيان دروغ را مي دهد به معناي بي اعتمادي فرد به دوست خود براي بيان حقيقت به وي و عدم پذيرش فرد به عنوان همراز و همدل و رفيقي شفيق و دلسوز مي باشد. بديهي است که چنين افرادي اجازه دروغگويي در تمامي زمينه ها را به خود داده و باعث ايجاد چالش ها و ناهنجاري هاي شديدي در عرصه دوستي خود با ديگران مي شوند. چنين افرادي موج بي اعتمادي نسبت به خود را به شدت قوي نموده و بسياري از دوستان خود را به سرعت از دست خواهند داد. چنين افرادي به علت داشتن چنين خوي ناپسندي به تدريج به خود اجازه هرگونه سوء استفاده از حسن خلق و صدق، صفا و خلوص نيت رفيق خود را داده و بي محابا با سوء استفاده از عرض، آبرو و ثروت رفيق خويش و بي توجه به خسارات وارده بر ديگران، تنها بر طبل خواسته ها و خواهشهاي نفساني خويش مي کوبند.
اما دقيقا در نقطه مقابل اگر رفيقي داراي صفاي باطن و صداقت در رفتار، گفتار و کردار با ديگر دوستان خود باشد نه تنها بسيار قابل اطمينان بوده و مشاوري امين براي ديگران است، بلکه فردي دلسوز و وفادار بوده و با تمام توان اهتمام به مرتفع نمودن مشکلات و معضلات دوستان خويش خواهد نمود.
منبع:www.resalat-news.com